سلام
یه آهنگ جدید از نامجو گوش کردم به اسم چگووارا. آهنگ تنظیم خیلی خوبی داشت.گفتم بد نیست شما هم گوش کنید
دانلود کنید حجم:4.1 Mb
سلام
امروز در مورد بیتلز می نویسم
وقتی به موسیقی و راک اند رول دهه شصت می نگریم هاله ای از
ابهام بر چهره موسیقی اسرارآمیز و رویایی ان دوران نمایان می گردد.کیست که
توانایی انکار شور و شعف ،بی پروایی،خلاقیت و نوآوری موسیقی آن دوران را
داشته باشد؟کیست که پدیده شگفت انگیز دهه شصت - بیتل ها-را به فراموشی
بسپارد؟ زمستان 1964یادآور بیماری لاعلاج آن دوران است و تب بیتل شیدایی
که گریـبــان صدهاهزار جوان بریتانیایی را گرفت! جنونی مبهم و ناشناخته که
در کوتاهترین زمــــان سرتاسربریتانیا را پیمود و ناگهان از آتلانتیک
سردراورده و در آمریکا ریشه دوا ند.ترانهI WANT TO HOLD YOUR HAND نخستین
شوک بیتل ها بود .ترانه زیبای بیتل ها صدرنشین جدول موسیقی انگلستان شد و
موجی از شگفتی را در میان جوانان انگلیسی پدید اورد.یک هفته بعد ترانه ای
دیگر خواب را از چشمان آنان ربود ترانه اعجاب انگیز PLEASE ,PLEASE,ME
بیتل ها را در صدر جدول موسیقی آمریکا و انگلستان قرار داد.اوضاع از این
هم عجیب و غریب تر بود! پنج ترانه نخست جدول موسیقی انگلستان از بیتل ها
بود و سال هنوز به پایان نرسیده بود که 29 ترانه بیتل ها همگی به عنوان
برترین های موسیقی آمریکا و انگلستان معرفی شدند.
مشهورترین و موفق
ترین گروههای موسیقی عصر حاضرحتی به اندازه یک چهارم موفقیت بیتل ها را
کسب نکرده اند!!حتی گروه موفق و پر اوازه OASIS که تقلیدی سطحی و کم مایه
از بیتل ها است نیز در برابر جادوی بیتل ها ناتوان مانده اند.اد سولیوان
ED SULIVAN مجری خشک و جدی تلویزیون در برنامه ای زنده که از فرودگاه
HEATHROW لندن پخش میشد در برابر جوانانی که سر از پا نمی شناختند و مبهوت
و خیره منتظر ورود بیتل ها بودندگفت:مگر بیتل ها چه کسانی هستند که شما
اینچنین دیوانه و آشفته وار آنها را دوست می دارید؟سپس با هیجان خاص خود
بیتل ها را به مبارزه طلبید!نخستین برنامه تلویزیونی زنده بیتل ها در
فوریه 1962 هفتاد میلیون نفر شاهد نخستین هنرنمایی تلویزیونی بیتل ها
بودند. در ابتدای برنامه پیام تبریک الویس پریستلی ستاره موسیقی راک بر
شور و هیجان برنامه افزود و تشویق و شادی بینندگان را به دنبال داشت.
جوانان آن دوره خوب به یاد دارند که در زمان اجرای شوی تلویزیونی بیتل ها
مردم آمریکا بیش از هر زمان دیگری به روحیه ای شاد و نشاط و سرزندگی
نیازمند بودند.غم فقدان رییس جمهور جوان و کاریزماتیک که دو ماه قبل از آن
مورد سؤ قصد قرار گرفته و به قتل رسیده بود موجی از ناامیدی را در میان
جوانان به وجود آورده بود و شایعه جنگ نیز به این وضعیت دامن میزد.اما
سرنوشت طالع دیگری را برای این چهار جوان تازه از راه رسیده رقم زده بود
طالعی بس نیک! با نگاهی به گذشته درمی یابیم که بیتل ها با روحیه ای شاد و
سرزنده،جادویی بی انتها و دوراندیشی و شعور موسیقیایی انکارناپذیر و قدرت
اعجازانگیز خوددر تغییر حالات و روحیات جوانان ان دوره سهم به سزایی
داشتند.هارمونی بی نظیر و سحرآمیز بیتل ها، شوخی ها،لطیفه ها و لبخندهای
به یادماندنی،آنها را از سایر گروهها و خوانندههای آن دوره متمایز می کرد.
بیتل ها از دنییایی دیگر آمده بودند!واقعیت این بود که انها از بندر لیورپول در شمال غربی انگلستان امده بودند.جان لنون سال 1940 در لیورپول متولد شد.پدر لنون او و مادرش را رها کرده و ناپدید شده بودو سرپرستی جان را عمه اش بر عهده داشت.پسر بچه ای عصبی که عاشق موسیقی بود. مادر لنون گیتاری برای او خریده بودکه روی آن برچسبی با این عبارت دیده می شد:این گیتار در برابر شکستگی ضمانت میشود.لنون به سرعت نواختن گیتار را فرا گرفت و نخستین آهنگی که نواخت THAT WILL BE THE DAY بود ترانه ای زیبا از بادی هالی خواننده مشهور راک! پل مک کارتنی در سال 1942 متولد شد و خیلی زود نزدیکترین دوست و یار صمیمی لنون شد.ترانه سرایی و خواندن برخی از بهترین ترانه های بیتل ها را مک کارتنی به عهده داشت.او نیز در کودکی مادر خود را بر اثر ابتلا به سرطان از دست داده بود و تا حدودی با روحیات لنون همخوانی داشت.در سال 1957 لنون گروه QUARRYMEN راتشکیل داد و در همان سال دوست و همکلاسی مک کارتنی یعنی جورج هریسون به آنها پیوست در حالی که تنها 14 سال داشت! در سال 1960 آنها عنوان SILVER BEATLES را برای گروه خود برگزیدندو با پیوستن پت بست به گروه انها سفر به آلمان را آغاز کردند و در کلوبی در شهر هامبورگ به مدت یکهفته به اجرای برنامه پرداختند. در سال 1962 پت بست جای خود را به یک طبال لیورپولی داد. رینگو استار با نام اصلی ریچارد استارکی متولد 1940 در لیورپول. بعد از اجرای چندین برنامه به مدیریت برایان اپستاین و با همکاری شرکت ای.ام.آی نخستین آلبوم استودیویی گروه با نام DO LOVE ME به دنیای موسیقی عرضه شد! کریسمس سال 1963PLEASE PLEASE ME ترانه شماره یک لقب گرفت و تب بیتل شیدایی گسترش یافت . عموما اعتقاد بر این است که در زمان ورود بیتل ها به آمریکا پیشگامان موسیقی راک اند رول نظیر چاک بری ،لیتل ریچارد و الویس پریستلی به تدریج به بوته فراموشی سپرده شده و جای خود را به خواننده نماهایی چون فرانکی آوالون و چابی چکر دادند اما حقیقت این نیست. گرچه الویس در سال 1958 به خدمت زیر پرچم فراخوانده شد و پس از بازگشت نیز هرگز موفقیت دوران گذشته را کسب نکرد و بادی هالی خواننده شهیر راک اند رول در سانحه هوایی سال 1959 به قتل رسید و چاک بری و لیتل ریچارد و جری لی لویس از دور خارج شدند اما صحنه از موسیقی خوب و ارزشمند و بالغ خالی نبود…در سال 1963 یکسال قبل از تولد و هنرنمایی بیتل ها دنیای موسیقی راک به نام بزرگانی چون دریفترز ، بیچ بویز، روی اوربیسون ، سام کوک ، میراکل ، موتاون ، مارتا وندلاس و گروههایی نظیر کریستال و رونتس مزین بود. آنچه که بیتل ها را از این بزرگان متمایز میکرد جذابیت پر زرق و برق ، خیره کننده و جلوه گر و ارتباطات عاطفی و تاثیرگذار گروه بود که در فیلم مشهور شب یک روز سخت با بازی بیتل ها به خوبی نمایان بود.اندرو ساریس منتقد سرسخت و سرشناس به این فیلم لقب همشهری کین فیلمهای JUKEBOX را داده است ! در سال 1965 بیتل ها به چنان شهرتی دست یافته بودند که مشهورترین جایزه بریتانیا یعنی جایزه سلطنتی به انان تعلق گرفت . جایزه ام . بی. ای در کاخ سلطنتی باکینگهام به این چهار اعجوبه جوان موسیقی انگلستان اهدا شد. رینگو استار پس از دریافت جایزه گفت: تا هنگام مرگ این جایزه را نگاه خواهم داشت تا آ ن هنگام که با من دفن شود. در سال 1965 آلبوم تحسین برانگیز THE RUBBER SOUL همراه با ملودی های روحبخش و ترانه های بسیار زیبا شهرتی جهانی را برای بیتل ها به ارمغان آورد. پس از برگزاری کنسرت بزرگ بیتل ها در سال 1966 که در سانفرانسیسکو برگزار شد آنها فعالیت خود را به ضبط ترانه ها در استودیو محدود کردند. آلبوم مشهور REVOLVER در سال 1966 و حماسه اندیشمندانه بیتل ها یعنی آلبوم زیبا ، مشهور و به یادماندنی SGT.PEPPER”S LONELY HEARTS CLUB BAND در سال 1967و آلبوم WHITE ALBUM در سال 1968 و اثر درخشان و بی بدیل گروه یعنی ABBEY ROAD در سال 1969 حاصل تلاش گروهی آنان در این چند سال بود . میلیونها عاشق و طرفدار موسیقی دوران سخت و تاریک دهه شصت را با نور خیره کننده بیتل ها سپری کردند و ترانه های این گروه کلید حل معماهای شگفت انگیز آن دوران گردید. اما جدایی مک کارتنی و لنون از یکدیگر ضربه مهلکی را به گروه وارد آورد و در نهایت باعث از هم پاشیدگی گروه شد .
جان لنون با یوکو اونو هنرمند آوانگارد ژاپنی و پل مک کارتنی نیز با لیندا ایستمن عکاس موسیقی راک ازدواج کردند و فاصله بین لنون و مک کارتنی عمیق تر شد . در سال 1969 لنون تصمیم بر انحلال بیتل ها گرفت ام با مخالفت مک کارتنی روبرو شد ولی یکسال بعد خود مک کارتنی خبر انحلال بیتل ها را اعلام کرد و موفقترین و پرآوازه ترین گروه موسیقی دنیا در آستانه فروپاشی قرار گرفت . فروش یکصد میلیونی ترانه ها و پایانی اینچنین تلخ و ناگوار همه چیز تمام شد. مک کارتنی و همسرش اقدام به تشکیل یک گروه کرد و جورج هریسون با گرایش عمیق به عرفان شرقی در خود فرو رفت و به فراموشی سپرده شد و در نهایت در غربت و انزوا در خانه دوست و یار همیشگی خود پل مک کارتنی جان سپرد . رینگو استار نیز به تنهایی به ضبط ترانه های مورد علاقه خویش پرداخت و در چند برنامه تلویزیونی نیز ظاهر شد. جان لنون نیز به نیویورک رفت جایی که همیشه دوست میداشت و سرانجام در سال 1980 روی صحنه به ضرب گلوله یکی از هواداران مجنون بیتل ها به قتل رسید و این پایان بیتل ها بود اما نه برای ترانه های آنان که ابدی بوده و در یاد و خاطر هواداران بیتل ها جاری و زنده و پویا خواهد بود.
برگرفته از http://www.rock-world.mihanblog.com
سلام
امروز بعد از مدتها یه پست می ذارم.تا چند وقت دیگه هم یه پست کامل در مورد backmasking میذارم که خیلی جالبه و پیشنهاد میکنم حتما" بخونید
امروز در مورد لد زپلین یه گروه قدیمی آمریکایی می نویسم
گروه لد زپلین بی شک مشهور ترین گروه سالهای نخست دهه 70 بود.
جیمی پیج، جان پل جونز و جان بونم سنگین ترین راکی را که ما تا آن زمان
شنیده بودیم، خلق می کردند. راک آنها، راکی «فرساینده» بود. لد زپلین
نیروی خستگی ناپذیر و ماشین اساطیری ای بود که با قوی ترین موسیقی ای که
تا آن زمان شنوندگان بینوا را مورد حملات خود قرار داده بود، به حرکت درمی
آمد . کسی که برای نخستین بار به کنسرت آنها می رفت، خود را سرباز رومی در
نبرد با فیلهای زره پوش هانیبال ها احساس می کرد . او می فهمید که باید هر
چه زودتر از دست این هیولاها بگریزد، اما توان آن را در خود نمی یافت و با
وجود خطر هلاک شدن در جای خود می ماند.
لد زپلین تنها گروه واقعن موفق بود. از نظر موفقیت تجاری، شهرت و توان
تخلیه فیزیکی شنونده، این گروه یک سر و گردن از تمام گروه های دیگر بالاتر
بود.
این راک آسمانی بر ویرانه های یاردبردز بنا شده بود. جیمی پیج یکی از
بزرگترین گیتاریست های سالهای دهه 70 بود و در سالهای 60 نیز به عنوان
نوازنده ای توانا شناخته شده بود. یک مرد افسانه ای دیگر در این عرصه
پردرآمد و در عین حال ناشناخته ، جان پل جونز، نوازنده گیتار بیس بود که
اهمیت این ساز را در گروه های راک به شکلی بی سابقه بالا برد. رابرت پلنت
خواننده و جان بونم طبال نیز اگر چه شهرت کم تری داشتند؟، در دنیای موسیقی
چهره های کاملن شناخته شده بودند.
گروه فعالیت خود را با نام نیو یاردبرز شروع کرد و پس از مدتی به لد زپلین
تغیر نام داد، اما به موفقیت زیادی در انگلستان دست نیافت. آن گاه درست
مثل خیلی از گروه های دیگر در چنین شرایطی، روی به سوی موسیقی امریکا
گرداند و متوجه شد که جای یک گروه گیتاری توانمند و با هویت در بازار این
کشور کاملا خالی است . موفقیت رد استوارت و جف بک نیز این کمبود را گواهی
می داد و از همین رو وقتی بک و گروهش به بن بست رسیدند، لد زپلین بلافاصله
جای آن ها را گرفت . آن ها با آلبوم های لد زپلین 1 و لد زپلین 2 که تعیین
کننده سبک موسیقی آتی آن ها شد و موقعیت گروه را به عنوان پیشاهنگان
موسیقی راک تثبیت کرد، صحنه موسیقی راک را قبضه کردند. متاسفانه این آلبوم
باعث ظهور تعداد بی شماری از گروه های مقلد شد، که به دلیل نداشتن استعداد
لد زپلین، به جای موسیقی، سر و صدایی گوش خراش را به شنوندگان ارائه کردند.
لد زپلین به چیزی خیلی بیش تر از یک گروه راک و چیزی اندکی کم تر از یک
ابرقدرت جهانی مبدل شد. و طی مدتی کوتاه آنها ابرستاره، هایپر ستاره و
مگاستاره شدند...
آلبومهای گروه در کل دنیا فروشی بیشتر از ۳۰۰ میلیون نسخه داشته است و تنها گروهی در تاریخ موسیقی است که تمامی آلبومهای آنها وارد US Billbord Top 10 شده است و در نظر سنجی VH1 در لیست صد گروه برتر تاریخ هارد راک در صدر جدول قرار گرفت.
Led Zeppelin
اولین آلبوم گروه با نام LED ZEPPELIN در سال ۱۹۶۹ عرضه شد. آلبوم ترکیبی از Blues و Folk بود و یکی از محورهای موسیقی هوی متال شد. جیمی پیج در مصاحبهای در سال ۱۹۹۰ گفت : ضبط آلبوم ۳۶ ساعت در استودیو طول کشید و تمامی هزینههای آلبوم ۳۱۵۰ دلار بوده است و فروش آلبوم هفت میلیون دلار.
Led Zeppelin II
در اولین سال فعالیت گروه چهار تور در آمریکا و انگلیس برگزار کرد و بعد از آن آلبوم در همان سال ۱۹۶۹ دومین آلبوم را عرضه کرد. آلبوم دوم از آلبوم اول هم بسیار موفقتر بود و در آمریکا و انگلیس در صدر جدول فروش قرار گرفت گروه تورهای بسیاری در آمریکا برگزار کرد و بعضی از کنسرتهای آنها بیشتر از ۳ ساعت طول کشید.
Led Zeppelin III
نام آلبوم سوم گروه بود که در سال ۱۹۷۰ عرضه شد و مانند آلبوم دوم گروه در صدر جدول فروش آمریکا و انگلیس قرار گرفت.
Led Zeppelin IV
آلبوم چهارم گروه در سال ۱۹۷۱ به بازار آمد. آلبوم دارای آهنگهای هارد راک مانند سگ سیاه بود و بهترین آهنگ آلبوم بدون شک پلکانی به بهشت بود. آهنگی که در سال ۲۰۰۵ از طرف مجله دنیای گیتار به عنوان بهترین سولو گیتار تاریخ انتخاب شد آهنگ دارای حواشی بسیاری بود و در سال ۱۹۸۹ به عنوان آهنگی شیطانی انتخاب شد. به این ترتیب که اگر آهنگ را از آخر به اول اجرا کنید در حدود چهار خط جملههای شیطانی به دست میآید هر چند که جیمی پیج این فرضیه را نپذیرفت. آلبوم ۲۳ میلیون نسخه در آمریکا فروش داشت و در رتبه چهارم پرفروشترین آلبومهای تاریخ آمریکا قرار گرفت و یازدهم در دنیا شد.
Houses of the Holy
آلبوم بعدی گروه در سال ۱۹۷۳ با نام Houses Of The Holy عرضه شد. مدت آهنگها از آهنگهای آلبومهای قبلی طولانیتر بود و باز هم در صدر جدول فروش در آمریکا و انگلیس قرار گرفت و کنسرت این آلبوم در فلوریدا رکورد گروه بیتلز در تعداد تماشاچی شکست با داشتن ۵۹۰۰۰ تماشاگر.
در ۱۹۸۰ با مرگ بونهام گروه دچار ضربه شدیدی شد و در حالی که افراد
بزرگی چون کوزی پاول قصد جانشینی او را داشتند گروه اعلام کرد دیگر لد
زپلین به کار خود ادامه نخواهد داد.
برگرفته از ویکی پدیا و انجمن فرهیختگان ایران
خبر فوت پاواروتی همه را غمزده کرد.
ستاره ای بزرگ در جهان خاموش شد.خاموش شدن این ستاره را به دوستداران این اپرا خوان بزرگ تسلیت می گویم.
صدای پاواروتی تا ابد در جهان طنین خواهد افکند...
روحش شاد
خدایش بیامرزد
سلام.امروز از ایرج براتون می گم:
حسین خواجه امیری ( ایرج )به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد ، بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند .
پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده ، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید ، غیر از دربار ، او خیلی مواقع برای مردم عادی نیز می خواند و در محافل شرکت می کرده و می خوانده ، پدر حسین خواجه امیری که از صدایی خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسین را تحت تعلیم خود قرار می دهد و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند ، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد . مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت ، مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد . حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند و خودش ارتشی بود ، شب های جمعه به مدت نیم ساعت در برنامه ارتش شرکت می کند و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد .
در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در مایه " سه گاه " همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گلهای 510 در مایه مخالف "سه گاه " اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد . ایرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نیز علاقه وافر دارد وضرب به خوبی می نوازد . وی معتقد است که جامعه ایران ، آواز و آهنگ های اصیل ایرانی را می خواند و همین آثار و آهنگ ها است که نمودار فرهنگ صوتی و ملی کشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سینه به سینه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و این میراث گرانقدر برایمان مانده و باید در حفظ و اشاعه آن سعی و کوشش وافر داشته باشیم و به موسیقی ملی و سنتی سرزمین خود خیلی بیش از این ها ارج گذاریم .
حسین خواجه امیری چون افسر ارتش بود لذا مشکلاتی برای اجرای برنامه های هنری خود از جمله نام حقیقی خود پیش روی داشت ، بدین سبب نام مستعار ( ایرج ) را برای خود برگزید . ایرج که از صدایی خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ایران خدمات شایان توجهی نمود به طوری که در دور افتاده ترین قراء مملکت هم علاقمندان فراوان پیدا کرد ، ولی افسوس که این هنرمند خوش صدا ، اشتباه بزرگی را در زندگی هنری خود مرتکب شد و آن این که یکی از کارگردانان ابن الوقت سینمای آن زمان که ضربات فراوان و سنگینی به صنعت فیلم سازی کشور زده بود ، وی را اغوا کرد و در بسیاری از فیلم های ساخته او ، آهنگ های " آن چنانی!" خواند که ای کاش نمی خواند و به شهرت و مقام والا و اصیل هنری خود خدشه وارد نمی کرد . به هر حال صاحب نظران در موسیقی ایران ، متفق القولند که وی یکی از بهترینهای آواز ایران بوده که هیچوقت خاطره او در آواز و موسیقی سنتی ایران فراموش نخواهد به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بیفتد ، اصلیت خود را از دست نخواهد داد و حسین خواجه امیری ( ایرج ) هم حکم همین در و گوهر را دارد .
نویسنده:متاسفانه نام نویسنه در دسترس نبود
نظر یادتون نره