بیوگرافی خوانندگان

بیوگرافی خوانندگان قدیمی ایرانی و خوانندگان خارجی و دانلود موسیقی های زیبا

بیوگرافی خوانندگان

بیوگرافی خوانندگان قدیمی ایرانی و خوانندگان خارجی و دانلود موسیقی های زیبا

gipsy king

جیپسی کینگ
داستان کولی‌های جیپسی کینگ با لوس ریوز بزرگ خاندان ریوز شروع می‌شود مردی هنرمند که در کار تجارت اسب همکار بی نظیری برای پدر Reyes" بود. لوس یکی از استادان چیره دست در نواختن گیتار به سبک فلامینگو "Rumba" و آوازخوانی بشمار می‌رفت او به صورت دوره گردی در خیابان‌ها و کوچه‌ها محبوبیتی بدست آورده بود سبک و سیاق زندگی جویز نشأت گرفته از کولی‌های اسپانیایی بود با آیین‌ها و ریشه‌های سنتی خاص آن مناطق. لوس علاوه بر همه این خصوصیات خانواده بزرگی داشت .5 پسر(نیکلاس، آندره، پاتیای، فرانکو و پال) و 6 دختر حاصل ازدواج او بود. او خیلی دوست داشت تا پسرانش نیز حرفه آبا و اجدادی او را بیاموزند به همین دلیل به محض اینکه پسرها به اندازه کافی بزرگ شدند او شروع به آموزش آن‌ها کرد پسران نیز خیلی زود علاقه مند شدند. نیکلاس پسر لوس می گوید:" یک افسانه کولی هست که می‌گوید: وقتی زمان مرگ سردسته کولی‌ها فرا می‌رسد او قبل از این‌که بمیرد زنان بادار قبیله را جمع می کند و برای آن‌ها آواز می‌خواند و وقتی که اولین کودک بدنیا بیاید صاحب همان استعداد خواهد شد. دوران کودکی‌مان سرشار از شگفتی بود وقتی آن‌ها روی صحنه می‌خواندند وقتی مردمی را می‌دیدیم که تا نیمه‌های شب دور آن‌ها جمع می شدند و فریاد می‌زدند . هیجان زده می‌شدیم. ما می‌خواستیم مثل آن‌ها باشیم، و خیلی سعی کردیم ، سیم‌های زیادی پاره کردیم و دکمه‌های کی برد زیادی را شکستیم تا آموختیم. و حالا ما همان بچه‌ها هستیم." و به این ترتیب آروزی دیرینه لوس به حقیقت پیوست و او یک گروه خانوادگی تشکیل داد پس از جدایی "دی پلاتا" برادر لوس آندره خوانندگی گروه را بر عهده گرفت و نیکلاس به گیتارنوازی پرداخت آن‌ها اسم گروه را ابتدا (jose Reyes&los Reyes) گذاشتند.اما بعدها به جیپسی کینگ"gepsy king" تغییردادند. وی در این باره می‌گوید:‍" جیپسی کینگ در زبان اسپانیایی به معنای "سلطان کولی‌ها" هست که ترکیبی از نام فامیلی و نام قبیله ای ما است.وقتی در آمریکا از ما و اصلیتمان می‌پرسیدند می‌گفتند: آه، شما همان جیپس کینگ هستید ما در واقع خیلی تصادفی یک اسم انگلیسی را یدک می‌‌کشیدیم". در خلال دهه 70 آنها به Arles روستای کوچکی در شمال فرانسه نقل مکان کردند و به اتفاق پسرعموها گروهی راتشکیل دادند که به سبک کولی‌ها دائماً در حال کوچ بودند و در مناطق مختلف، خیابان‌ها، کلوب‌ها و سواحل دریا برای مردم ثروتمندی که برای گذران تعطیلات گرد آمده بودند به اجرای برنامه می پرداختند. " ما مجبور شدیم تا به یک زندگی کولی وار رو بیاوریم چرا که هیچ اجتماعی ما را نمی پذیرفت، ما زمانی در یک خانه ساکن شدیم که توانستیم پول کافی بدست بیاوریم البته باید یادآور شوم که برای اینکه فرزندانمان به مدرسه بروند باید آدرس مشخصی داشته باشیم اما وقتی که شما مرتب در حال کوچ هستید نمی توانید یک رابطه واقعی و اجتماعی با دیگران داشته باشید




" آوازه لوس و گروهش خیلی زود از خیابان‌های پاریس فراتر رفت و کل فرانسه را در بر گرفت آن‌ها خیلی زود توانستند ساختمانی برای خود تدارک ببینند و حمایت تهیه کننده مستقلی به نام ژاکوب تارتا را برای انتشار آلبومشان جلب کردند. به این ترتیب سال 1983 اولین آلبوم گروه به نام "Allegria' منتشر شد انتشار این آلبوم در شمال فرانسه با موفقیت روبرو شد اما در بعد جهانی نتوانست انتظاراتی را که مردم از گروه جیپسی کینگ داشتند برآورده کند و در واقع آلبوم اول با شکست تجاری بزرگی روبرو شد. پس از این شکست لوس دست به تغییراتی در ریتم و سازهای مورد استفاده در گروه زد وی همچنین توانست حمایت فرانسیس لالانی"Francis Lalane" را برای انتشار آلبوم دوم خود به دست آورد. و به این ترتیب آلبوم دوم را به نام "Luna de Fuego" را سال 1984 روانه بازار کرد که متاسفانه علی‌رغم همه تغییرات انجام گرفته این آلبوم نیز وضع بهتری نسبت به آلبوم اولی نتوانست به دست آورد. پس از انتشار دو آلبوم ناموفق گروه به اتفاق فرانسیس و انریکو ماسیاس"Macias" شروع به اجرای برنامه ده روزه‌ای در شهر پاریس کردند که مورد استقبال قرار نگرفت اما نوار بدشانسی‌های جوی بالاخره در سال 1986 پاره شد وقتی که مارتینز "claude martinez" تهیه کننده اهل فرانسه نمایش آن‌ها در شهر Arles دید واز آن‌ها خواست که در فستیوال فصلی که همه ساله در شمال فرانسه برگزار می‌شد شرکت کنند لوس پذیرفت و همان سال به جشنواره پیوست. پتانسیل بالای تجاری و استعداد نهفته‌ای که در گروه جیپسی کینگ بود باعث شد که مارتینز نبض گروه را به دست بگیرد او پس از توافقش با لوس بر سر پذیرفتن مدیریت مالی و هنری گروه دست به تغییرات عمده در گروه زد او شروع به مدرنیزه کردن گروه نمود و سبک گروه را با سبک‌های جاز و راک ترکیب کرد وی هم‌چنین نام گروه را از "jose&los" به "gepsy king" عوض کرد. " فلامینگو جوهره اصلی موسیقی اسپانیا است مثل جاز در جامعه آمریکا، برآمده از آلام و آرزوهای جامعه ماست. اما فلامنگو رومبا کمی عامیانه تر و شاید محبوبتر از فلامینگو است چرا که مهیج و سرگرم کننده است برخاسته از هوس‌ها و دلخوشی‌های زندگی ماست. اما من معتقدم که رشد و توسعه تکنولوژیهای جدید در سیستم‌های ضبط و پخش، صرف‌نظر از همه تفاوت‌های قومی و نژادی، موسیقی‌های محلی را نیز تغییر خواهند داد." گروه با چهره جدیدش به استودیو بازگشت و سومین آلبوم به نام "Bamboleo" را ضبط نمود اما هیچ تهیه کننده‌ای حاضر به پخش آن نشد. "متاسفانه افراد کوتاه فکر در همه جا و از همه جا هستند ما مجبوریم موسیقی محلی‌مان را با وسایل روز و مدرن درآمیزیم اما ریتم و صدای ما هرگز تغییر نخواهد کرد و اگر روزی دوباره راه جاده‌ها را در پیش بگیریم صدای ما همان خواهد بود. همیشه چیزهایی هست که توضیح دادنشان مشکل است چیزهایی که در خونتان، قلبتان و روحتان است چیزهایی که همه چیز شما هستند." بنابراین مارتینز تصمیم گرفت که آن را در سطح کوچک‌تری در شمال فرانسه منتشر کند. Bamboleo خیلی زود وارد کلوب‌های شبانه شد و زبان به زبان بین مردم گشت تا این‌که سراسر پاریس را فراگرفت رادیو فرانسه اقدام به پخش این ترانه کرد و کم کم پرفروش‌ترین آهنگ تابستان فرانسه شد. سال 1987 هزاران نفر از طرفداران گروه در پاریس گرد هم آمده بودند تا شاهد هنرنمایی آن‌ها باشند این هنرنمایی با تخریب یک خانه به اوج رسید سال 1988 گروه اولین حضور خود را در بازارهای جهانی جشن گرفت . "کاملاً غیرمنتظره بود اما همانی بود که آرزو داشتیم باشد اولش از روبرو شدن با آن دنیای بیرون کمی نگران بودیم، از این گذشته ما می‌ترسیدیم آن‌ها پاسپورت ما را بگیرند و اجازه بازگشت به خانه را به ما ندهند!! اما حالا این زندگی ماست اسب‌ها جای خود را به ماشین‌ها داده‌اند و ما به جاهای مختلفی سفر می‌کنیم و با مسائل اجتماعی، ادارات بیمه، مالیات و وکلا درگیریم حالا دیگر پلیس‌ها پشت سر ما نیستند بلکه روبروی ما هستند. هر چند که کنار خانواده هایمان نیستیم اما آن‌ها هدایای ما هستند." در حالی‌که گروه در پشت صحنه درگیری‌های مختلفی با تهیه کنندگان داشت اما همچنان سی دی‌های آن‌ها فروش بالایی به دست می آورد و جایگاه آن‌ها در جدول پرفروش‌های کانادا و استرالیا تثبیت می‌شد در همین زمان‌ها یکی از پسرعموها که شایعات زیادی در مورد او وجود داشت مجبور به ترک گروه شد او به کمک برادرانش گروه دیگری را تاسیس کرد که به سبک و سیاق فولکوریک ادامه کار می دادند البته بر سر اسم گروه جیپسی کینگ بین دو گروه درگیری‌های مختلفی روی داد که بالاخره سال 1995 با رای دادگاه به نفع لوس قائله تمام شد.








4 جولای 1991 ، 30 هزار نفر از مردم آمریکا در سنترال پارک شهر نیویورک گرد هم آمدند تا ترانه‌های آن‌ها را از نزدیک بشنوند آن‌ها مرتب فریاد می‌زدند و تقاضای اجرای مجدد برنامه را داشتند. همان سال گروه کنسرتی در اروپا برگزار کرد و سپس به ژاپن و استرالیا رفت. برای اجرای کنسرت آن‌ها ابتدا به آمریکا و کانادا رفتند و با استقبال مردم مواجه شدند سپس سال 1995 به مسکو رفتند و در میدان سرخ این کشور به اجرای برنامه پرداختند بعد از این اجرا گروه به پاریس بازگشت و در حضور 10 هزار نفر از مردم به هم آوایی به سبک فلامنگو پرداختند . "بدبختیهای زندگی ما باعث شد که همه کنار هم جمع شویم تا بتوانیم از پس دردها و رنجهای‌مان برآییم. زبان گفتاری و نوشتاری که در مدارس یادمان می دادند برای ما گیج کننده بود از این رو ما به ادبیات شفاهی روی آوردیم و امروز ترانه‌های ما بیان کننده تاریخ و فرهنگ ماست. جوامع بسته از دنیای مدرن دور می مانند امروز هر کسی که به سن 14 سالگی می رسد یک تلفن همراه دارد یا می تواند در اینترنت با هر کس دیگری گفتگو کند چیزی که ما در آن روزگار نداشتیم اما حالا کودکان من نیز می توانند این چنین باشند." پس از کنسرت مسکو سومین آلبوم گروه به نام "Estellas" منتشر شد که در سطح جهانی با تحسین همه مواجه شد. آلبوم‌های بعدی "Tierra Gita na" و "Camps" یک سال بعد منتشر شدند. با ادامه موفقیت‌ها، آن‌ها به مدت 10 سال در صدر جدول پرفروشترین‌های جهان قرار داشتند. خانه بدوشان جیپسی کینگ پس از بازگشت به خانه سال 2004 آخرین آلبومشان به نام Roots را که در یک خانه قدیمی در فرانسه تهیه شده بود روانه بازار کردند. این آلبوم نشانه بازگشت آن‌ها به ریشه‌های اصیل خانوادگی و قومی بود. نیکلاس در جواب تاثیر خانواده در زندگیش می‌گوید:" ما مرتب در حال سفر بودیم اما هرگز دور از خانواده نبودیم مادرم می خواست هر روز ما و خانواده‌اش را ببیند و ما همه به او نیاز داشتیم او بهترین آشپز دنیا بود. و اما برای میلیون‌ها طرفداری که ترانه‌های ما را گرفتند و گوش دادند می‌گویم: همه شما را دوست داریم.

آلبوم‌ها

1983 : ماهی از آتش Luna De Fuego
1986 : Allegria
1988: سلطاتین کولیGipsy kings
1989: Mosaique
1993: عشق و اختیار Love & Liberty
1996: سرزمین کولی Tierra Gitana
1997: نقشه Compas
1998: ترانه ای از عشق Cantos De Amor
2001: ما کولی هستیم Somos Gitanos
2004:ریشه ها Roots
بهترین های جیپسی کینگ
 
برگرفته از انجمن تخصصی DVB
 
نظر یادتون نره

همایون شجریان

 

همایون شجریان, فرزند چهره ی شاخص ایران,در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر نزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر اواز را شروع کرد و دورن بلوغ روزانه تکنیک آواز و صدا سازی را به صورت فشرده فرا گرفت.در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه ی فراگیری هنر نزد اردشیر کامکار پرداخت .

از سال 1370 پدر و گروه اوا را در کنسرتهای امریکا ,اروپا وایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه ی کنسرت ها با پدر همخوانی را آغاز نمود. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه ی نسیم وصل به آهنگسازی محود جواد ضرابیان , اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی آنرا به عهده دارد. با آرزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پیش روی دارد.

 

1354

تولد, سی و یکم اردیبهشت پنجاه و چهار

1364

آغاز فراگیری آواز به همراهی خواهران, نزد پدر

1370

آغاز همکاری با گروه آوا در کنسرت های خارج از کشور

1373

اجرا برنامه ی "قاصدک" در کنسرتهای دور اروپا با پدر و پرویز مشکاتیان.

1378

شروع همخوانی با پدر در کنسرت ها

1379

همراهی در اجرای برنامه ی"نوا"و "داد و بیداد" (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا.

1381

همراهی در اجرای برنامه ی " راست پنجگاه "و" مرکب خوانی" در کنسرتهای دور اروپا و کانادا.

1382

انتشار اولین آلبوم مستقل با نام نسیم وصل

1383

انتشار آلبوم های مستقل ناشکیبا و شوق دوست

1384

انتشار آلبوم نقش خیال

 

دو لینک جالب خارجی در مورد خانواده هنری شجریان:

 

همایون شجریان در دایره المعارف ویکی پدیا

محمدرضا شجریان در دایره المعارف ویکی پدیا

 

 

 

آلبوم های همایون شجریان

1.      نسیم وصل

2.      نا شکیبا

3.      شوق دوست

4.      نقش خیال

 

 

نسیم وصل

 

 

آواز: همایون شجریان

آهنگساز: محمد جواد ضرابیان

همنواز آواز: شهرام میرجلالی

نوازندگان:


ارسلان کامکار/ ویولن

علی رحیمیان/ ویولن

هادی آزرم/ ویولن

رسول بهبهانی/ ویولن

سینا جهان‌آبادی / ویولن

کریم قربانی/ ویولنسل

علیرضا خورشید فر/ کنترباس

شاهین یوسف زمانی/کنترباس

ناصر رحیمی/ فلوت

سعید اتوت/ کلارینت

بیژن کامکار/ دف

شهریار فر یوسفی/تار/دو تار

سیامک نعمت ناصر/تار/سه تار

کامبیز گنجه‌ای / تنبک

سینا جهان‌آبادی / کمانچه

تهمورث پورناظری / دف

پریچهر خواجه/ قانون

همایون شجریان/ دهل

تاریخ انتشار اثر: ۳۱ / اردیبهشت / ۱۳۸2

 

روی الف
  
ساز وآواز ، خانه سودا

روی ب
  
عشق از کجا ، حاصل عمر ، دفتر دل ، سکوت ، نسیم وصل
 

 

 

نا شکیبا:

 

 

 

آواز: همایون شجریان

آهنگساز: اردشیر کامکار

نوازندگان:

ارسلان کامکار / عود

اردشیر کامکار / کمانچه، دف، دایره، چوب، طبل بزرگ

اردوان کامکار / سنتور

کامبیز گنجه‌ای / تنبک

سینا جهان‌آبادی / کمانچه

تهمورث پورناظری / تار

شروین مهاجر / کمانچه و کمانچه آلتو

شهرام غلامی / عود

ارژنگ سیفی‌زاده / تار

سهراب پورناظری / کمانچه

سعید نایب‌محمدی / عود

تاریخ انتشار اثر: ۳۱ / اردیبهشت / ۱۳۸۳

 

روی الف
  
تصنیف چه دانستم ، نا شکیبا ، تصنیف می عشق

روی ب
  
هامون ، زهر شیرین ، داغ دوستی، پنهان چو دل

 

 

شوق دوست

 

 

آواز: همایون شجریان

آهنگساز: محمد جواد ضرابیان

همنواز آواز:

شهرام میرجلالی/ تار

نوازندگان:

محمد جواد ضرابیان/ سنتور

شهرام میرجلالی/ تار

بهروز الوندی پور/ نی

کامبیز گنجه‌ای /دف و تنبک

سینا جهان‌آبادی / کمانچه

حمید خبازی/ تار و تار باس

عرفان گنجه ای/ تار

فرامرز گرمرودی / عود

همایون شجریان / کمانچه

نوازنده میهمان:

اردشیر کامکار / کمانچه

تاریخ انتشار: اسفند 83

 

روی الف
  
تصنیف دلشده ، ساز و آواز سه گاه شوق دوست ، تصنیف بخت سرکش ، تکنوازی تار

روی ب
  
چهارمضراب مخالف همراه با آواز شوق دوست ، آواز مغلوب و فرود شوق دوست ، تصنیف مخالف مست نگاه ، ساز و آواز مثنوی مخالف دریای دل ، تصنیف بت عاشقان

 

 

نقش خیال:

 

 

    آواز: همایون شجریان

آهنگساز: علی قمصری

نوازندگان:
   کلارینت و دودوک و دیجیریدو : مصباح قمصری

 کمانچه : نیما رحمتی

تنبور : نوید جابری

تنبک : حامد زندکریمخانی

دف و دهل : گلناز خاضعی

نی : عرفان شهرآبادی

طبلا : بهزاد احمدی

کاسوره : هیرش نقشبندی

 تار و به تار و عود و سه تار و گیتار : علی قمصری

ویلن : مازیار ظهیرالدینی ، علی جعفری

ویلن آلتو : پیام طونی

ویلنسل : امیر پورخلجی

  کنترباس : علیرضا خورشیدفر، امیر حسین طریقت

تاریخ انتشار: مهرماه ۱۳۸۴

 

روی الف
  
مقدمه نوا ، ساز و آواز نقش خیال، تصنیف توبه شکن

 

روی ب
  
تصنیف دوای دل ، همنوازی تار و تنبک ، تصنیف با سواران ، آواز گناه عشق

 

 

 

مصاحبه با همایون شجریان

 

همکارى با آقاى ضرابیان (آهنگساز نسیم وصل و شوق دوست) در بسترى عاطفى و ذوقى جریان دارد و مبتنى بر اشتراک سلیقه هاست یا اینکه صرفا فنى و هنرى است؟
صرف نظر از مسائل فنى و هنری، من و ایشان که به حق، آهنگسازى بسیار خوش قریحه و دوستى بزرگوار و بهره مند از عواطف و خصلت هاى برجسته انسانى هستند، بسیار صمیمى و در عین حال در کار خود جدى هستیم و این ارتباط در کارهاى مشترکمان هم کاملا تأثیرگذار بوده است.


سه اثرى که از شما تاکنون منتشر گردیده در سه دستگاه مختلف و متفاوت ارائه شده است، آیا اساسا در پى اجراى آواز در همه دستگاه ها و مایه ها هستید؟
انتخاب و ارائه و اجراى کار قطعا نمى تواند براساس گردش دوازده مقام باشد و آنگاه براى آلبوم سیزدهم مثلا بر گردد سرخط، مگر اینکه اتفاقى و تصادفى اینگونه شود ولى تاحد ممکن از اینکه چند آلبوم پیاپى در مقام واحد عرضه شود، حتما پرهیز دارم و سعى مى کنم حداقل در بین آنان، تنوع و تفاوت باشد البته از اینکه در یک دوره طولانى خلق آثار این امکان دست دهد تا در همه آوازها و دستگاه ها طبع آزمایى کنم، خوب استقبال مى نمایم.


در ناشکیبا قطعه اى ساخته بودى (ملهم از موسیقى خراسان) آیا حسى گذرا بود یا اینکه شروع یک روند و یک جریان؟
آن قطعه کاملا احساسى ساخته شد و در یک فضا و شرایطى که ویژه روزهایى بود که من در سال هاى آخر دهه دوم عمر به سر مى بردم و شاید چنانچه با مجموعه ناشکیبا متناسب نبود، هرگز به فکر اجرایش نمى افتادم و ...
حال اگر تجربه اى مجدد و شرایطى مشابه پیش آید، قاعدتا انجام مى پذیرد چون انگیزش ذوق و احساس است.


کارى با صدایت شنیدم که در آلبوم هایتان نیست، کارى با همراهى ارکستر بزرگ و گویا از ساخته هاى شاهین یوسف زمانی، در معرفى اش توضیح دهید.
کارى است با عنوان دشت که بر روى شعر زنده یاد فریدون مشیرى ساخته شده و مربوط به سال

۱۳۷۵ مى شود، یعنى زمانى که یک دوره همکارى ۶ ماهه با صدا و سیما داشتم. ملودى را من ساختم و شاهین یوسف زمانى آن را تنظیم کرد وسرانجام هم در تلویزیون ضبط و پخش شد. در آن دوره تصنیف دیگرى هم به نام دلستان بر روى شعر شیخ اجل سعدى شیرازى ساخته بودم که آقاى عمادرضا نکویى آن را تنظیم کرده و آقاى علیرضا افتخارى آن را خواند که اخیرا هم آن تصنیف در نوارى با عنوان قصه شمع از طریق شرکت سروش و البته بدون اطلاع و رضایت من و حتى با غلط چاپى که نام تصنیف دلستان را دستان چاپ کرده اند، منتشر شده است.


چندى قبل یک تیتراژ سریال تلویزیونى که خوانده بودید پخش مى شد، تا چه میزان به همکارى با صدا و سیما اعتبار قائلى و مرزبندى ها کجاست؟
تصنیفى بود از ساخته هاى مرحوم استاد مرتضى خانى که در سال هاى دور، خواننده بزرگ و بى بدیل یعنى قمرالملوک وزیرى آن را اجرا کرده بودند ولى چون امکان اینکه از صداى ایشان استفاده شود نبود، جناب آقاى اسماعیل عفیفه با من قراردادى را منعقد کردند و این را براى شخص ایشان (البته با حفظ حق و حقوق نشر براى تنظیم کننده و خواننده) و فقط براى استفاده در فیلم سینمایى یا سریال تلویزیونى در استودیویى خصوصى بازخوانى کردم. پس از آن پیشنهاداتى مبنى بر کارهاى مستقیم در صدا و سیما یا شرکت در برخى از برنامه ها داشتم که تمایلى براى همکارى در خود ندیدم.


کار جدیدى به نام سه نوایى تبلیغ مى شود که گویا در آن نقش داشته ای. دلیل اینکه توسط مؤسسه دل آواز منتشر نشده است چیست؟
سه نوایى اثریست در زمینه موسیقى سازى و تکنوازى (بدون کلام) که در آن کار،آقاى رودبارى و من با ساز تمبک آقاى شهرام میرجلالى را همراهى مى کنیم و امتیاز این کار مربوط به جناب میرجلالى مى شود که با پیشنهادم قرار شد ایشان براى اینکه کار هر چه بهتر منتشر و توزیع شود و در دسترس عموم علاقمندان قرار بگیرد، اثر را به یکى از شرکت هاى معتبرى که به بازار این نوع موسیقى تسلط و اشراف کاملى دارند و در حوزه پخش گسترده و تخصصى انجام مى دهند، واگذار کنند.


در مورد هنرهاى دیگر پرسشى دارم و آن اینکه به جز موسیقی، به کدام هنر علاقه مندی؟
نقاشی، سینما، تئاتر و به ویژه شعر که بیشترین دقایق و لحظات سرشار از حس و عاطفه را با آن دارم و دراین علاقه مندی، شعر کهن و شعر نو، هیچ یک به جهت قالب و شکل فرقى نمى کنند، فقط جوهره شعر و زیبایى هاى بیانى و احساسى و اندیشمندى آن است که به نظرم دلنشین و تأثیرگذار است، در ضمن ادبیات طنز هم برایم خیلى جذاب است.


سینما و تئاتر چی؟
سینما، تئاتر، تله تئاتر و کلا هنرهاى نمایشى به ویژه سینماى کمدى و همچنین فیلم هاى پلیسى و معمایى اگر سرشار از پیچیدگى و تعلیق باشد که معمولا رمز و راز داستان در انتهاى فیلم گشوده مى شود و هیجان سرتا سر فیلم و تا انتها برقرار است، مثل آثار هیچکاک یا فیلم هایى که براساس آثار آگاتا کریستى ساخته شده است.


از کارهاى در دست اقدام و فعالیت هاى آینده خود بگو.
کارهایى چند در دست بررسى است و کارى که مشخصا بتوانم از آن نام ببرم نوارى است که آقاى ضرابیان در دست تهیه دارند و ان شاءالله تا اواخر سال جارى یا اوایل سال آتى منتشر خواهد شد.


آیا قصد برگزارى کنسرت در ایران (با گروه خود) را دارید؟
بله، مایل هستم، اما هنوز قطعى نیست و منتظرم. به نوعى این کار هم در مرحله بررسى است چرا که برگزارى کنسرت به عواملى نیازمند است و چنانچه آنها مهیا شود بدان خواهم پرداخت. به هر حال هر چه باشد در همان اواخر امسال یا اوایل سال آینده است.

 

بر گرفته از چشمه نوش